در زمان صفوی این بخاریها، گچبریهای زیبایی داشتند و در آن جایی هم برای پختن خوراک ساخت میشد. دردوره قاجار صورت بخاریها مشابه زمان صفویه میباشد البته تزئیناتش دیگر به اصالت زمان صفویه وجود ندارد. شاید یکیاز مهمترین دلایلی که به مهم جلوه دادن شومینه دامن زده میباشد، نادر شدن آن در منزلها بهادله تغییر تحول در صورت ساختمانسازی مدرن و تغییرات انکارناپذیر آن در مقایسه با معماری قبل باشد. پیشبخاریها در دل دیوارهای کلفت ساخته میشدند و اینطور نبود که خارج از دیوار و در کنج، فضایی به آن اختصاص داده شود. اکنون دیگر بهخیال و خاطر نازک شدن دیوارها خیر قابلیت تولید بخاری به روش سابق موجود است و خیر حتی یک طاقچه بی آلایش زیرا بیرون از اقتدار دیوارهای نازک و تازه میباشد.
بخاری برقی؛ المنت آمد، نفت و هیزم رفتند
بخاریهای برقی آمدند تا مایه متانت آدم باشند. آمدند تا بیخوابیهای شبانه از هراس یخ زدن، رمز و کله زدن با چوب و زغال، پیچیدن بوی دود و نفت سوخته در منزل و سیاه شدن رمز و فیس را تمام نمایند ولی ازآنجا که عاقبت بشر با رنج و همت بیانتها عجین شدهاست، بخاریهای برقی هم عاری از نقص و نقص نبودند. بدنه بخاریهای برقی فلزی بود تا در قبال المنت سرخ گردیده و حرارت بالا دوام بیاورد. هرچه بود هراس از چسبیدن دست و رخ نوباوهها به بخاری کلیه نداشت. مصرف برقشان آن قدر زیاد بود که خیلیها ساعتهای طولانی از روز سوز و سرما را تحمل میکردند و تا بدون چاره نمیشدند بخاری را پرنور نمیکردند.
از این بخاریها بیش تر برای گرم کردن گرمابه به کارگیری می شد وچون فضای گرمابه کوچکخیس از اتاق بود و مقطع پاره ای نیاز بود آن را پرنور بگذارند و بایستی شش دانگ حواسشان را عده میکردند که آب به بخاری نرسد. در حالتی که بخاری تر می شد اتصالی می کرد و برقگرفتگی حتمی بود. جذابترین خاطرهای که از این بخاریها باقیمانده میباشد، به کارگیری از آنان برای گرم کردن کرسی میباشد. همین هم اکنون هم خیلیها یک بخاری کوچک برقی دارا هستند که شب چله سراغش می روند تا هنگامی کلیه به دور هم توده شدند یک کرسی روبهروش نمایند و شبنشینیشان معنای حقیقی و واقعی آن سالیان را تداعی نماید.
پیکنیک؛ گرمایی به نرخ جان
سختکوشی و دشوارجانی از خصوصیتهای دیرینها بود؛ به هر چیزی قانع بودند و از تمامیچیز غایت به کار گیری را میکردند. برایشان فرقی نمی کرد برای گرم شدن ناچار باشند با تبر به جان درخت بیفتند و تمام بتههای کم آب بیشه را عده و برای بخاریهای هیزمیشان ذخیره نمایند. از هرچه دم دستشان بود برای برآورده شدن حاجت منتفع میشدند.
دیدنی میباشد که گهگاه از لامپ غذاپزی یا این که گاز پیکنیک برای گرم شدن استعمال میکردند. آری. منظورمان به عبارتیهایی میباشد که امروزه برای گشت وگذار در طبیعت همراهتان می برید که برای خستگی در کردن آبی رنگ جوش بیاورید یا این که برای رفع گرسنگی یک تخممرغ نیمرو فرمایید. میخواهیم بگوییم آن قدر معمولی و بیغلوغش بودند که ظواهر وسیله برایشان معنایی نداشت. به اندیشه تجملات و تنظیم کالای دکوری نبودند. هر وسیله را تنها از جنبه مصرفیاش درنظر میگرفتند و آن قدر از آن عمل میکشیدند تا نابود شود.